مشاوران هیروو

روانشناسی ، مشاوره و درمان حوزه خانواده و کودکان

مشاوران هیروو

روانشناسی ، مشاوره و درمان حوزه خانواده و کودکان

مشاوران هیروو

مشاوران هیروو

بلوغ اخلاقی کودک 1 (2)


بلوغ اخلاقی کودک در سال های پیش از مدرسه تا سن بلوغ

بلوغ اخلاقی کودک  شامل چند مرحله ی رشد اخلاقی است که به ترتیب به آنها پرداخته می شود .



بلوغ اخلاقی کودک

 

مر حله ی اول مرحله ی صفر یا « هر چه من بخواهم منصفانه است » می باشد . در مرحله ی بلوغ اخلاقی کودک ، کودکان :

  • تدریجا ، به استناد ارزشهای اخلاقی اعلام استقلال می کنند . از عباراتی مثل : « منصفانه نیست ، درست نیست . » استفاده می کنند ؛ اما به زعم آنها شرط انصاف رفتار ، مطابق میل و خواسته آنهاست .
  • بشدت و بخصوص در برخورد با دیگران خود مدار و خود محور بوده و همه امور را تنها از چشم انداز خود تماشا می کنند .
  • در برخورد با اشیاء از منطق « می خواهم ، مال من است » استفاده می کنند .
  •  از هر کاری که بتوانند و از جمله سلطه جویی ، دروغ و تقلب در بازی و غیره برای رسیدن به خواسته شان استفاده می کنند و متوجه عمل اشتباه خود نمی شوند .
  • برای اثبات وجود و حقانیت خود ، مقررات را زیر پا گذارده ، خودنمایی می کنند ، حرف های زشت می زنند و بی ادب می شوند.
  •  نظیر کودکانی که در سایر مراحل رشد اخلاقی قرار دارند ، می توانند استدلال های اخلاقی بالاتر ازسن خود را درک کنند .
  • احتمالا در مواقعی که خواسته آنها با خواسته سایرین در تضاد نباشد ، احساس همدردی نشان می دهند .
  • در زمینه های رفتاری ، اجتماعی ، اخلاقی ، تفاوتهای شخصیتی بارزی را به نمایش می گذارند .

با این مقدمه ، اگر موافق باشید به خصوصیات بارز مرحله صفر  مرحله ی بلوغ اخلاقی کودک بپردازیم .خودمداری

« خودمحوری در بلوغ اخلاقی کودک »

مرحله ی صفر را مرحله « استدلال خود محورانه » نامیده اند زیرا کودک در این مرحله رشد ، به تنها چیزی که توجه دارد ، دیدگاه خود اوست . نه اینکه عمدا نقطه نظرهای دیگران را نادیده می گیرد ، نه این نقطه نظرها اصولا به آگاهی او نفوذ نمی کند . نکته مهم اینجاست که کودک مرحله صفر مرحله بلوغ اخلاقی کودک  از روی بی ادبی اش خودمدار نیست . خودمداری تنها طبیعت کودکان دراین سن وسال است .

بلوغ اخلاقی کودک 1 (1)

«مال تو ازآن من است عنوانی در بلوغ اخلاقی کودک »

بارزترین نشانه خودمحوری کودکان مرحله صفر ، مرحله بلوغ اخلاقی کودک ، طرز تلقی آنها از مالکیت است . در این مرحله تصاحب و مالکیت صدرصد قانونی است . دست روی هر چه بگذارند مال آنهاست . بی جهت نیست که معلمین مهد کودک ، اغلب زنگ تفریح ، محتوای جیب کودکان را بازرسی می کنند .

جهت تماس و مشاوره تلفنی با روانشناس و مشاوران  متخصص ازطریق تلفن ثابت و بدون پیش شماره با 9092305983 تماس حاصل فرمایید.

 یا به سایت www.heiroo.com مراجعه کنید


به عنوان نمونه ای از طرز فکر کودکان مرحله صفر ، مرحله بلوغ اخلاقی کودک ، درباره دارایی ، توجه شمارا به مکالمه حامد کودک پنج سال ونیمه و پدرش جلب می کنیم .

  • پدر : مدرسه چطور بود ؟
  • حامد : با امین دعوا کردم .
  • پدر : سر چی ؟
  • حامد : در راه  مدرسه این تکه چوب را پیدا کردم ، اما تا آن را به امین نشان دادم گفت مال من است .
  • پدر : که اینطور در نهایت چه کردید ؟
  • حامد (در حالی که شانه هایش را بالا می اندازد ) : خودم چوب را می خواستم به او ندادم .


البته پدر باید به پسرش تفهیم کند که اگر چوب ازآن امین است ، باید آن را به او برگرداند ( حتی اگر اطلاع از کم وکیف موضوع مستلزم تلفن زدن به والدین امین باشد . ) اما این نتیجه گیری پدر که پسری احیانا دزد و سرکش و بزهکار دارد به هیچ وجه درست نیست . توجه داشته باشید ، استدلال چون من می خواهم مال من است برای کودک واقع در مرحله صفر اصلا عجیب نیست .



برای مشاهده مطالب بیشتر روی لینک زیر کلیک نمایید.

منبع : مشاوران هیروو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۰
heiroo com

  رفتار ناخوشایند در کودکان

بسیاری از رفتار ناخوشایند در کودکان مرحله صفر از روی دانایی نیست . بخش اعظم آن بخصوص در حدود چهار سالگی ، جنبه های انگیزشی دارد .

رفتار ناخوشایند در کودکان

 

مادر کودک چهار ساله ای که خود را کدبانوی بسیار تمییز و نظیفی می دانست می گفت که از تماشای صحنه ای که پسر او و همبازی اش به دیوار اتاق بازی اش ادرار می کردند ، بشدت برآشفته شده است . مادر بزرگی هم در ارتباط با تغییر رفتار نوه چهارساله اش می گفت نوه اش وقتی تنهاست پسر بسیار خوبی است اما به محض اینکه به دوستانش می رسد به کلی حالی به حالی می شود . زمین وزمان را بر سر همه خراب می کند ازگفتن حرفهای زشت ورکیک خجالت نمی کشد . پدری هم تعریف می کرد شبی که دوستی را برای صرف شام به خانه دعوت کرده بود ، پسر چهار ساله اش لخت از حمام بیرون می رود و میگوید : بابا همین حالا روی تو جیش میکنم .

اگر شما به این موارد و حتی موارد بسیار شدیدتر برخورد نکرده اید ، باید بگوییم که شانس آورده اید . اما با این تفاصیل بدانید که این قبیل رفتارها برای کودک و رفتار های ناخوشایند در کودکان مرحله صفر طبیعی است .

اما این را بدانید که رفتار های ناخوشایند در کودکان و دور از انتظار کودکان ، تحت تاثیر عوامل متعددی تشدید می شودکه لزوما ناشی از مسایل مربوط به رشد نیست .

رفتار ناخوشایند در کودکان 3

 

برای استفاده از خدمات مشاوره کودکان و نوجوان  مشاوران هیروو ، بدون پیش شماره از تلفن ثابت با  ۹۰۹۲۳۰۵۹۸۳ تماس حاصل فرمایید.

یا به سایت www.heiroo.com مراجعه کنید

جنبه های متفاوت که باعث رفتار ناخوشایند در کودکان می شود

دربسیاری از موارد ندانسته و ناخواسته ؛ کودک را به انجام شیطنت های نا خوشایند تشویق می کنیم . گاه هم تغییر شرایط کودک مثلا جدا شدن پدر ومادر مساله ساز می شود . بعضی از کودکان هم بیش از حد متعارف پرتحرک هستند . می توانید در صورت لزوم واگر خواستید با پزشک اطفال صحبت کنید . ظاهرا به نظر می رسد بسیاری از رفتار های شیطنت آمیز بچه ها با تغذیه آنها رابطه دارد ازجمله ، ظاهرا بعضی از بچه ها در اثر مصرف قند وشکر زیاد بی قرار می شوند . بنابراین در برخورد با شیطنت های بیش از حد متعارف کودک ، سوای در نظر گرفتن مسایل مربوط به رشد و تکامل باید به جنبه های متعارفی توجه کرد .


برای مشاهده مطالب بیشتر روی لینک زیر کلیک نمایید.

منبع : مشاوران هیروو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۰
heiroo com
سوال پرسیدن از کودکان 3

  سوال پرسیدن از کودکان مساله ای بسیار حساس و مهم

سوال پرسیدن از کودکان ، مساله بسیار مهمی است . حتی ما بزرگترها هم با توجه به طرز و شکل سوال واکنش نشان می دهیم . جمله پرسشی « چکار داری می کنی » را به انواع مختلفی می توانیم به زبان آوریم که مسلما برحسب مورد ، واکنش های متفاوتی را به دنبال خواهد داشت .

سوال پرسیدن از کودکان 2

موضوعی است که در مورد بچه ها هم صدق می کند . در مورد سوال پرسیدن از کودکان برای به حداکثر رساندن واکنش مثبت ، توجه شما را به چند نکته جلب می کنیم .

  • صدایتان را در حد طبیعی و حتی پایین تر از آن نگه دارید .
  • محترمانه صحبت کنید و از هرنوع دستور و امر و نهی و تهدید خودداری کنید .
  • در هر زمان ، بیش از یک سوال مطرح نکنید . اغلب مشاهده می شود که بزرگتر ها بی توجه به این نکته چند سوال را پشت سر هم و بطور هم زمان مطرح می کنند که می تواند کودک را گیج کند .

 

برای استفاده از خدمات مشاوره کودکان و نوجوان  مشاوران هیروو ، بدون پیش شماره از تلفن ثابت با  ۹۰۹۲۳۰۵۹۸۳ تماس حاصل فرمایید.

یا به سایت www.heiroo.com مراجعه کنید

استفاده از سوال حتی وقتی قاعده ی مشخصی از قبل وضع نشده است ؛

سوال پرسیدن از کودکان 1

لزوما برای همه ی مسایل ، قاعده ی از قبل مشخصی وجود ندارد . دراین شرایط چگونه می توانید برای مقوله ی  سوال پرسیدن از کودکان  همکاری فرزند خود را جلب کنید .

با طرح سوال به کودک تفهیم کنید که همکاری به سود اوست .

فرض کنیم که کودک ۵ ساله خود را به زمین بازی برده اید و حالا موقع مراجعت است . طرح سوال پرسیدن از کودکان را بکار ببرید ؛ کودک شما می گوید : « نمی خواهم بیایم » و شما توضیح می دهید که دیر شده و از آن گذشته خیلی وقت است که با او در زمین بازی هستید . فرزند شما در مقام اعتراض می گوید : « خیلی وقت است که به زمین بازی نیامده ایم . در خانه حوصله ام سر می رود . » با شنیدن این حرف عصبانی می شوید . دست او را می گیرید و محکم می گویید : « وقت رفتن به خانه است . » کودک با واکنش شما گریه اش به هوا میرود و شما پیش خود می گویید : « حوصله داشتی به زمین بازی آمدی؟ »

اما با طرح سوال پرسیدن از کودکان می توانید از این سرانجام نجات یابید . باید طوری با او صحبت کنید که بفهمد اگر با شما راه نیاید به ضرر خودش کار کرده است :

  • پدر : ( در حالی که خم شده و با لحن محکم ، اما آرام صحبت می کند ) « به نظر تو اگر موقع برگشتن به خانه گریه کنی و سر وصدایت را بالا ببری ، دفعه بعد که بخواهی به زمین بروی ، من قبول می کنم ؟ »
  • کودک : « نه . »
  • پدر : « پس حالا چه باید بکنی ؟ »
  • کودک : « با شما بیایم . »
  • پدر : « بله کاملا حق با توست . من هم قول می دهم که باز هم تورا به زمین بازی بیاورم . ».

برای مشاهده مطالب بیشتر روی لینک زیر کلیک نمایید.

منبع : مشاوران هیروو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۰
heiroo com

خودمحوری در کودکان دو تا پنج و نیم سال

خود محوری در کودکان نخستین نکته مهم در ارتباط با هریک از مراحل رشد فکری  است چراکه چون از مرحله صحبت می کنیم ، موقتی است و دوام ابدی ندارد . کودک برای همیشه خود محور و اصطلاحا شیطون باقی نمی ماند .

خود محوری در کودکان 2

راه انتخاب را باز بگذارید

کودکان مرحله صفر ، نظیر کودکان دوساله به شدت خودمحور هستند خود محوری در کودکان باعث شده به هر ترتیب که شده به خواسته خود برسند . بنابراین راه دیگری برای هم گامی با جریان رشد کودک و خود محوری در کودکان اجتناب از تحمیل نظر و برخورد اراده هاست و راهی برای رسیدن به این مقصود ، ایجاد امکان انتخاب است . مثلا :

  • « زمان حمام کردن است ، قبل از شام حمام می کنی یا بعد از شام ؟ »
  • « مثل بچه های خوب بازی می کنید یا هرکدام به اتاقتان می روید ؟ »

با ایجاد امکان انتخاب به کودک فرصت تصمیم گیری می دهید و خود محوری در کودکان را کنترل می کنید  و با این سیاست به استقلال طلبی کودک  و خود محوری در کودکان در مرحله صفر احترام می گذارید .

خود محوری در کودکان

برای جلوگیری از خود محوری در کودکان انگیزه های مثبت ایجاد کنید

همانطور که می دانیم ، در مرحله صفر رشد اخلاقی ، خودبینی و  خود محوری در کودکان وخود توجهی از هر زمان دیگری قوی تر است . به همین دلیل و به احتمال زیاد کودک نظم وترتیبی را که برایش سودی در برداشته باشد به طیب خاطر می پذیرد ، (مطلبی است که برای همه انسانها ودر هر مرحله ای از رشد صدق می کند ، اما کاربرد آن در کودکان مرحله صفر بیشتر است ) . می توانید هم سطح آنها انگیزه های مثبتی برای اطاعت ارایه دهید . مثلا :

« وقتی شام خوردی می توانی دسر هم بخوری . »

« اگر ظرف پانزده دقیقه ، لباس خوابت را بپوشی و دندانهایت را مسواک بزنی ، برایت یک داستان جالب می خوانم . »

« وقتی اسباب بازی هایت را جمع کردی ، می توانی بیرون بروی . »

البته از انگیزه های مثبت برای جلب کودکان بزرگتر هم می توان استفاده کرد . مثلا می توانید با پسر ۹ ساله تان هم با جمله ی « اگر ساعت هشت ونیم به رختخوابت بروی برایت داستان می خوانم » برخورد کنید . همانطور که مطالب آتی عرض می کنیم ، بارشد کودک تنها تفاوتی که به وجود می آید این است که می توانید از روش های خوشایندتر دیگری هم استفاده کنید .

برای مشاوره تلفنی و مستقیم با روانشناس متخصص نوجوانان در مورد روش های صحبت کردن با نوجوانان و دیگر مساعل  ، بدون پیش شماره از تلفن ثابت با  ۹۰۹۲۳۰۵۹۸۳ تماس حاصل فرمایید

یا به سایت www.heiroo.com مراجعه کنید

توصیه ی ما ؛

توصیه ی ما مشاوران هیروو این است که تا حد امکان ، برای کنترل خود محوری در کودکان برای رفتار های خوب از پاداش های طبیعی استفاده کنید . مثلا بگذارید تا کودک صبحانه یا ناهارش را آنطور که دوست دارد انتخاب کند . اگر قرار است او را به گردش ببرید ، چه بهتر که در صورت امکان ، محل گردش را او انتخاب کند . این قبیل پاداش ها به مراتب بهتر پاداش هایی چون خرید اسباب بازی و دادن پول و نان شیرینی است . پاداش های طبیعی کمتر حالت رشوه پیدا می کند . به کودک پیام دهید که : « اگر حرف ما را گوش کنی ، شادی زندگی ات بیشتر می شود . » با صبوری و به کار بردن توصیه ها خود محوری در کودکان را کنترل کنید .

برای مشاهده مطالب بیشتر روی لینک زیر کلیک نمایید.

منبع : مشاوران هیروو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۰
heiroo com
انگیزه 6

استعداد های کودکان را با وقت گذاشتن برای آنها کشف کنید

 استعداد های کودکان را با وقت گذاشتن برای آنها کشف کنید ؛ در برخورد با استدلال طلبی کودک ، توجه بیش ازحد به کنترل رفتار آنها درست نیست . یکی از بهترین راه های حرکت همگام با رشد کودک در مرحله صفر ، صرف وقت کردن با او ولذت بردن از مصاحبت با اوست .

کار هایی بکنید که هم برای شما و هم برای او لذت بخش باشد . صادقانه همبازی کودک شوید ، استعداد های کودکان را کشف کنید ، با او روی زمین بخوابید و آنطور که او می خواهد بازی کنید و با این رفتار اوقات خوشی برای خود و فرزندتان فراهم می آورید و در ضمن خستگی روزانه هم از بین می رود .

استعداد های کودکان

تشویق و تحریک استعداد های کودکان در مرحله صفر

ضمن رعایت محدودیت های گذشته ، کودک را با محدودیت های جدید آشنا کنید . نخستین و مهمترین راه رویارویی با استعداد های کودکان در مرحله صفر ( کودک تا پنج ونیم سال )، تأکید بر محدودیت های گذشته و آموزش محدودیتهای جدید ومورد نیاز است .

برای تعیین محدودیت برای کودکان مرحله صفر به عمق افکار آنها نفوذ کنید . آنجا چه می گذرد ؟ در ذهن کودک اوضاع و احوال دنیا مورد آزمایش و سوال قرار می گیرد . اینگونه استعداد های کودکان را کشف کنید .

در اعماق وجود کودک سوالی مطرح است : آیا می توانم در این جهان ، آنچه را می خواهم بدست آورم ؟ در مرحله صفر کودک خیال می کند دنیا به همان شکل که خواسته اوست باید باشد . فراتر رفتن از مرحله صفر مستلزم رد این نظریه است . کودک باید بفهمد که دنیا مکانی نیست که او بتواند به همه خواسته هایش برسد ؛ باید بفهمد که دنیا نظم وترتیبی دارد که ناگزیر از رعایت آن است و اگر رعایت نکند باید تاوانش را بپردازد . این ها طی کردن مراحل کشف استعداد های کودکان است .

شخصا مشاوره ی هیروو ، والدینی را دیده ایم که کودک به اصطلاح شیطون مرحله ی صفر را تحت هیچ محدودیتی قرار نداده و در نتیجه کودکی مستبد و پرخاشگر روی دستشان مانده است .

استعداد های کودکان

مادری نگران بود که آیا فرزند چهارساله اش ، جانیار طبیعی است . این مادر رفتار های فرزندش را چنین توصیف می کرد :

  • بد اخلاقی هنگام خواب و یا رفتن به کودکستان
  •  تقاضای کنار مادر بودن ، در همه اوقات ، حتی در وقت حمام کردن .
  •  امتناع از خوردن غذا در اوقات صرف صبحانه ، ناهار و شام و به جای آن اشتیاق به خوردن و آشامیدن بی موقع .
  •  توجه به پدر و بی توجهی به مادر
  •  رفتار فرشته گونه در حضور روان شناس

برای مشاوره تلفنی و مستقیم با روانشناس متخصص نوجوانان در مورد روش های صحبت کردن با نوجوانان و دیگر مساعل  ، بدون پیش شماره از تلفن ثابت با  ۹۰۹۲۳۰۵۹۸۳ تماس حاصل فرمایید

یا به سایت www.heiroo.com مراجعه کنید

هماهنگ بودن والدین در تربیت و یافتن استعداد های کودکان

به تصدیق مادر ، نه او و نه شوهرش ، هیچ کدام با جانیار سختگیر نبوده اند . هر گاه پدر کودک را به اصطلاح دعوا می کرد مادر در مقام محبت به کودک حرفی می زد و هر وقت مادر از سر خشم تشر می زد پدر درمقام استمالت وارد می شد . هرگاه جانیار از رفتن به رختخواب خود و تنها خوابیدن امتناع می ورزید ، پدر و مادر به او اجازه می دادند که با آنها بخوابد .

مادر جانیار می گفت : که شیطنت فرزندش اخیرا بیشتر شده است . ریختن محتویات نمک و فلفل دان روی زمین رستوران ، بد وبیراه گفتن به پشخدمت ها ، محبوس کردن خود در حمام و لگد زدن به چانه ی عمو جان و کارهایی ازین قبیل از جمله رفتارهایی بود که مادر جانیار به آنها اشاره کرد . آیا جانیار چهار ساله ی طبیعی بود ؟ بله ؛ مطمعنا طبیعی و سالم بود ، او با آزمودن دایم محدودیت های زندگی می خواست بر محیط اجتماعی خود مسلط شود .

تنها اشکال کار جانیار این بود که پدر ومادرش با پذیرفتن انواع سلطه جویی ها ، اورا با محدودیت های جدی زندگی آشنا نکرده بودند ؛ و حال آنکه برای جانیار لازم بود که از ساختار توقعات و انتظارات سایرین آگاه شود. اما پدر ومادر جانیار چه باید می کردند ؟ چطور باید استعداد های کودکان خود را کشف کنند ؟

چهار توصیه ای که مشاوره ی هیروو برای آنها دارد می تواند به هر پدر ومادری که با رفتار کودک خود مساله دارد کمک کند :

  1. پدر ومادر به طور خصوصی با هم صحبت کنید وفهرستی از رفتارهای نا خوشایند جانیار تهیه نمایید . توجه داشته باشد که یکی از مشکلات عمده ی والدین با هم مشورت نکردن است . مشورت کنید و استعداد های کودکان را کشف کنید ،در نتیجه به توافق مشخص دراین زمینه ؛ که از فرزندان خود چه انتظاراتی دارند نمی رسند .
  2.  برای هر رفتار ناپسند ضابطه و مجازاتی در نظر بگیرید . ضابطه و مجازات باید منطقی باشد ؛ موضوع را به روشنی با جانیار در میان بگذارید و به او بگویید که اگر خواسته شما را رعایت نکند،چه مجازاتی در انتظار اوست . برای هر دلیل و ضابطه ای که در نظر می گیرید ، دلیل بیاورید . نمونه هایی از این توصیه را در جدولی توضیح  داده ایم . سعی کرده ایم که از نمونه های رفتاری جانیار استفاده کنیم . در برخورد با سایر رفتارهای نامطلوب هم به همین طریق می توانید عمل کنید .
  3. با جانیار بنشینید وفهرست را مرور کنید . با این کار جانیار بی آنکه از رفتار شما متعجب شود درجریان امر قرار  می گیرد ؛ پیام شمارا دریافت کرده و می فهمد که توقع رفتاری دیگری را از او دارید و اگر جواب  مساعد ندهد ، باید تاوانش را بپردازد . از او بخواهید ، در هر مورد ، قاعده ی مورد نظر و دلیل آن را تکرار کند . با این سیاست فرزند شما دقیقا از توقعاتی که از او دارید مطلع می شود .
  4. قواعد مورد نظر را به اجرا بگذارید . جانیار مثل سایر هم سالانش ، سعی خواهد کرد به هر ترتیب که شده از اجرای مقررات مورد نظر شما طفره برود  . احتمالا با تکرار هر خطا از شما فرصت دیگری بخواهد .

قاطعیت در اعمال مجازات تعیین شده

این جاست که قاطعیت به خرج دادن اهمیت فراوان می یابد . توجه داشته باشید که با اعمال مجازات در اصل به کودک کمک می کنید تا به حرفهایتان گوش کند . ممکن است ابتدا کمی ناراحت شوید ، اما این ناراحتی موقتی است اما بزودی برطرف می شود .

مثلا ، به محض آنکه جانیار اسباب بازی هایش را به عمد می شکند ، منتظر شکستن اسباب بازی بعدی نشوید ، مجازات تعیین شده را فورا اجرا نمایید و یا مقررات مربوط به زمان خواب را در نظر بگیرید . وقتی کودک را در رختخوابش می گذارید از او بخواهید مقررات مربوط به خوابیدن و دلایل آن را به شما بگوید .

می توانید او را در یادآوری مقررات کمک کنید بعد او را ببوسید بعد از اتاق بیرون بروید . اگر فریاد کشید و سروصدا به راه انداخت ، طبق قراری که گذاشته اید با او رفتار کنید ( برای جلوگیری از هراس احتمالی می توانید در اتاق او چراغ خوابی هم روشن کنید ) و بی توجه به گریه وزاری از رفتن به اتاق او خودداری کنید . اگر مقررات را طبق برنامه اجرا کنید و بر مواضع خود بایستید ، خواسته های شما را رعایت خواهد کرد . حتی در این مسیر می توانید استعداد های کودکان را کشف کنید .


برای مشاهده مطالب بیشتر روی لینک زیر کلیک نمایید.

منبع : مشاوران هیروو


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۰
heiroo com

راه های درست برای صحبت کردن با نوجوانان

  برای تماس و مشاوره با روانشناسان و متخصصان

 از تلفن ثابت با شماره ۹۰۹۲۳۰۵۹۸۳ تماس حاصل نمایید

بپرسید به چه موضوعی علاقه مندند

راه های درست برای صحبت کردن با نوجوانان

راه های درست برای صحبت کردن با نوجوانان چیست ؟   راهی برای شروع صحبت ، نظر خواهی است . ببینید فرزندان شما به چه موضوعاتی علاقه مندند . چندی پیش ، یکی از مجلات ، مقاله بسیار خوبی چاپ کرده بود که درآن روان شناس امور تربیتی نتایج پژوهشهایش را با خوانندگان در میان گذاشته بود . این روان شناس ضمن صحبت با صدها نوجوان ، نظر آنها را درباره موضوعاتی که دوست داشتند با پدر ومادرشان مطرح کنند جویا شده بود. معلوم شد که نوجوانان به هشت موضوع بیشتر علاقه مند هستند :

۱-امور خانوادگی .

بیشترین امتیاز ازآن موضوعات درون خانواده می باشد . وقتی مساله ای در محیط خانواده بروز می کند از جمله مسایل اقتصادی ، فشار های شغلی ، برخورد میان پدر ومادر ، مسایل مربوط به طلاق وغیره . بچه ها می خواهند که از آنها آگاه باشند . بی اطلاعی را دوست ندارند و می خواهند درباره ی مسایل مرتبط با زندگیشان صحبت کنند .

راه های درست برای صحبت کردن با نوجوانان
۲-موضوعات بحث برانگیز .

  • مسایل جنسی یعنی چه ؟
  • همجنس بازی چه معنایی دارد ؟
  • چرا استعمال دخانیات آدم را منگ می کند ؟
  • آیا دروغ خوب هم وجود دارد؟

بچه ها پر از این سوالات هستند ومایلند که با والدین خود در این باره حرف بزنند . برای آنها جوابهایی نظیر : «تو هنوز خیلی جوان هستی» و یا «می دانی ، توضیحش مشکل است» و غیره قابل قبول نیست .

برای مشاوره تلفنی و مستقیم با روانشناس متخصص نوجوانان در مورد روش های صحبت کردن با نوجوانان و دیگر مساعل  ، بدون پیش شماره از تلفن ثابت با  ۹۰۹۲۳۰۵۹۸۳ تماس حاصل فرمایید

یا به سایت www.heiroo.com مراجعه کنید

۳-مباحث احساسی .

این روان شناس می گوید: با هر گروهی که صحبت کردم کسی بود که آرزوی ابراز محبت از سوی پدر و مادرش را داشته باشد . بچه ها دوست دارند که پدر و مادرشان راحت و بی ریا از احساسشان صحبت کنند .

۴-چراهای بزرگ .

خیلی چیزهاست که بچه ها می خواهند بدانند مثل : خدا چه شکلی دارد ؟ بهشت چگونه جایی است ؟ دربارهی فضا ، شب و یا اینکه چرا مردم متولد می شوند ؟

۵-آینده .

بچه ها بتدریج که بزرگ می شوند به فکر آینده می افتند به فکر دوران نوجوانی ، دوران دانشگاه ، پیدا کردن شغل و غیره.

۶-حوادث جاری .

بسیاری از بچه ها از اتفاقات روز دنیا مطلعند و می خواهند درباره ی آنها در منزل صحبت کنند . مثل : مساله ی هسته ای ویا انتخابات .

۷-مسایل شخصی .

بچه ها مایلند که پدرو مادرشان نسبت به آنچه می کنند و مورد توجه آنهاست مثل : سرگرمی ورزش ویا دوستانشان وغیره علاقه نشان دهند .

۸-کودکی پدر و مادر .

بچه ها دوست دارند درباره ی کودکی ما بدانند اینکه چه می کردیم و یا چه احساسی داشتیم بخصوص به شنیدن ماجراهای احساسی ما علاقه مندند .
و شاید از راه های درست برای صحبت کردن با نوجوانان درنهایت به جواب یکی از پسرهای ده ساله برسیم که موضوع برای صحبت زیاد است برای من تنها این مهم است که راجع به چیزی صحبت کنیم همین وبس ..


برای مشاهده مطالب بیشتر روی لینک زیر کلیک نمایید.

منبع : مشاوران هیروو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۴۰
heiroo com

کودکان خود را به صحبت کردن تشویق کنید

کودکان خود را به صحبت کردن تشویق کنید2

دراین سری از مقالات به مسایل مربوط به مراحل و سنین مختلفنوجوانی می پردازیم که از جمله ی آن صحبت کردن وایجاد ارتباط است :

بخش مهمی از تربیت فرزندان پایبند به اخلاق ، با ارتباط کلامی رابطه دارد . طرز صحبت ماست که نشان می دهد برای فرزندانمان تا چه اندازه احترام قایل هستیم . برای آموزش ارزشها، برای ایجاد درک بهتر ، آنطور که درست و نادرست را ازهم تمییز بدهند وبرای ابراز و مخابره پیام محبت خویش باید با فرزندانمان ارتباط کلامی ایجاد کنیم . برای تشویق استقلال وبرای راهنمایی و کنترل آنها به صحبت باهم نیازمندیم . بنابراین ، در هر سن و هر مرحله از رشد اخلاقی ارتباط اهمیت زیادی دارد . اگر ارتباط ما با فرزندانمان خوب باشد ، رابطه میان ما خوب می شود وآسانتر می توانیم پیامهای اخلاقی خود را به آنها مخابره کنیم . با بحث دربارهی مقولاتی چون مدرسه ، دوستان ، مسایل احساسی وغیره راحتتر می توانیم درباره مباحث اخلاقی احساسی صحبت کنیم .

در پژوهشی که اخیرا روی ۲۵۰ کودک ،۴ تا ۱۷ ساله، صورت گرفت ، معلوم شد که تقریبا همه آنها خواهان این بودند که با خانواده خود بیشتر صحبت کنند . و با این حال ، آنها هم که با فرزندانشان حرف می زدنند دایره صحبت هایشان به پرسشهایی چون «مدرسه چطور بود؟» محدود است که خود به خود جوابهای متعارفی مثل «بد نبود» را به دنبال دارد . سوال بسیاری از پدر و مادرها این است که : «چگونه فرزندم را به صحبت تشویق کنم؟» اگر موافقید موضوع را دقیق تر بررسی کنیم .

برای استفاده از خدمات مشاوره کودکان و خانواده مشاوران هیروو ، بدون پیش شماره از تلفن ثابت با شماره 9092305983 تماس حاصل فرمایید

یا به سایت www.heiroo.com مراجعه کنید


کودکان خود را به صحبت کردن تشویق کنید2

آغازگران صحبت

تشویق فرزندان به صحبت ، سیاست می خواهد .باید راه گشودن باب صحبت را بدانیم . مثلا تقاضای : «دوکار مهم امروزت را برایم تعریف کن.» اغلب بهتر از طرح موضوع به شکل : «بگو ببینم امروز در مدرسه چه کردی؟» کودک را به صحبت تشویق می کند . جواب پرسش اخیر می تواند «کاری نکردم» باشد و حال انکه با جمله قبلی چنین کاری نمی توان کرد .

برای تشویق بیشتر کودکان به چند مورد اشاره شده که مطالعه ی آن توصیه می شود :

  1. کار جالب یا کسل کننده امروزت را تعریف کن .
  2. امروز چه فکر یا چه احساس مخصوصی داشتی ؟
  3. چه اتفاق غیر منتظره ای برایت پیش آمد ؟
  4. (اگر فرزند شما به فکر فرو رفته) به چه چیزی فکر می کنی ؟
  5. می خواهی موضوع را با من در میان بگذاری ؟
  6. این روزها در سرت چه می گذرد ؟
  7. برای چند روز آینده چه برنامه ای داری ؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۳۳
heiroo com


بیماری های عجیب و غریبی در رابطه با آزار دادن همنوع وجود دارد که همه این ها بر خاسته از پدیده های پیچیده در علم روانشناسی می باشد. متاسفانه این بیماری ها زمانی خود را نشان می دهند که به کسی آسیب وارد شده باشد. در ادامه قصد داریم ریشه سادومازوخیسم را بررسی کنیم. ابتدا با چند خبر هولناک از گوشه کنار کشورمان شروع میکنیم و از قربانیان سادومازوخیسم حرف میزنیم سپس سراغ بررسی و توضیح این بیماری میرویم.


رگبار خبرهای مهیب و دردناک در زمانه ما چنان شده که باید از بی حسی و خو گرفتن مردمان به زشتی و پلیدی و خشونت بیم داشت. یکی از اخباری که طی روزهای اخیر مایه خشم و ناراحتی شده، داستان غم انگیز زنی است به نام اعظم که به همراه دو دختر خردسالش به مدت بیست و یک روز زندانی شوهرش بوده و به دست او شکنجه می شده است.

این خبر را باید در امتداد خبر ناراحت کننده دیگری گذاشت که چندی پیش منتشر شد و از شکنجه شدن بیماران عقب مانده بستری در یک آسایشگاه خصوصی به دست پرستاران و نگهبانان شان حکایت می کرد. به این موارد می توان فیلم های ترسناکی را افزود که داعش از زجرکش کردن مخالفانش منتشر می کند. آنچه در تمام این موارد مشترک است، شکلی از رفتار است و انگیزه ای برای ابراز خشونت است که اغلب سادیسم یا دیگرآزاری خوانده می شود.

کلمه سادیسم در اواخر قرن هجدهم بر اساس آثار ادبی مارکی دو ساد فرانسوی به این طرز رفتار اختصاص یافته و در دوران معاصر در پارسی به دیگرآزاری ترجمه شده است. مارکی دو ساد (۱۸۱۴-۱۷۴۰ م.) اشراف زاده فروپایه ای بود که در حدود زمان انقلاب کبیر فرانسه به خاطر اعمال خشونت در مورد زنان روسپی شهرتی داشت و چون در داستان های تخیلی اش بر همین موضوع پای می فشرد و زوایا و جوانب رنگینی از آزار دادن دیگران را در بافتی جنسی روایت می کرد، شهرتی یافت و نامش بر این حال و هوا حک شد. کمابیش همزمان با او نویسنده دیگری به نام لئوپولد زاخر مازوخ سویه واژگونه این حالت را در آثارش حکایت کرد و این بار بر میل به آزار دیدن و خوار شدن تاکید کرد. به این ترتیب بود که نام او نیز در متون روانشناسانه به یادگار باقی ماند و جفت مزوخیسم/ سادیسم تعریف و در زبان ما به خودآزاری/ دیگرآزاری برگردانده شد.

شواهد تاریخی نشان می دهد که رفتارهای سادومازوخیستی از ابتدای کار در جوامع انسانی وجود داشته اند و داده های مردم شناسانه هم به رواج این نوع رفتارها در تمام جوامع گواهی می دهد. یعنی میل غریب به آزار دادن دیگری یا میل غریب تر آزار دیدن از دیگری انگار در تمام دوران ها در تمام جوامع وجود داشته است. بر مبنای همین میل، آیین های جمعی و مناسک اجتماعی گوناگونی هم تکامل یافته است که زجرکش کردن محکومان در ملأ عام یا زخم زدن بر خود در جریان مراسم مذهبی نمونه هایی از آن است.

این را می دانیم که همه نظام های روانی گرایشی طبیعی و پیش تنیده به لذت از خود نشان می دهند و باز این را هم می دانیم که حسی عمومی و فراگیر به نام همدلی و همدردی (empathy) در آدمیان وجود دارد که به همین ترتیب از تباری تکاملی برخوردار است و باعث می شود شادمانی و خنده از کسی به کسی سرایت کند و درد و رنج دیگری همچون شکلی ملایم از رنج خویشتن تجربه شود. بر این مبنا، این که مردمان بکوشند به شادمانی و لذتی بیشتر دست یابند و دیگران را نیز از آن برخوردار کنند، امر طبیعی و بدیهی می نماید؛ اما این که چطور ممکن است کسی از رنج دیگری لذت ببرد یا رنج خود را بپسندد، در نگاه نخست همچون ناسازه ای جلوه می کند. به ویژه وقتی دریابیم که این حس خود/ دیگرآزاری امری فراگیر و عمومی است و به حالتی بیمارگونه و استثنایی در جمعیتی کوچک از مردمان محدود نمی شود.

نظریه پردازی علمی مدرن درباره سادومازوخیسم در سال ۱۹۰۵ با «سه مقاله درباره جنسیت» به قلم فروید آغاز شد. پیش از این تاریخ ریشارد فون کرافت اِبینگ در سال ۱۸۸۶ در کتاب مهمش (روان رنجوری جنسی» (Psychopathia Sexualis) تعبیر سادیسم و مازوخیسم را برای توصیف این نوع رفتارها به کار گرفته و بر این نکته تاکید کرده بود که عنصر اصلی در ارتباط خود – آزارگرانه با دیگری، مقوله سلطه و کنترل کردن است و نه خودِ درد و رنج.

فروید در «سه مقاله» به این نکته مهم اشاره کرد که رفتار دیگرآزارگرانه و خودآزارگرانه اغلب همزمان در یک تن نمود می یابند و از این رو تعبیر سادومازوخیسم را ساخت. او این حدس را هم مطرح کرد که همگان تا حدودی برای نمایش این نوع رفتارها استعداد و آمادگی داشته باشند و این عمومی پنداشتن سادومازوخیسم چندان پیش رفت که بخشی از مراحل رشد روانی نوزدان را سادیک نامید چرا که با میل به گاز گرفتن و دریدن پیوند خورده است.

فروید بعدتر در مقاله مهم «بچه ای کتک می خورد!» بر ارتباط تخیل با میل خود/دیگرآزارانه تمرکز کرد و خیالپردازی های جنسی را با آن مربوط دانست. او مانند کرافت ابینگ معتقد بود سرشت مردان با دیگرآزاری و ذات زنان با خودآزاری سازگاری دارد و از این رو بروز هر یک از این حالات در جنس مخالف را بیمارگونه می دید. فروید و روانکاوان دیگر در کل معتقد بودند نادیده انگاشته شدن کودک از سوی والدینش و محرومیت از عشق و محبت خانوادگی عامل اصلی منحرف شدن جریان لیبیدو و بروز حالت های سادومازوخیستی است.


در روزگار ما مدل کلاسیک درباره رفتارهای خود/دیگرآزارانه مورد حمله های سختی قرار گرفته است. از یک سو داده های جدید نشان می دهد که رفتار سادومازوخیستی شیوعی بیش از آنچه گمان می شد، دارد و حتی در میمون های عالی مانند شامپانزه هم نمودهایی از این رفتار دیده شده است. پیمایش مشهور کینزی نشان داد که حتی خواندن داستان هایی با محتوای سادومازوخیستی برای ۱۲ درصد زنان و ۲۲ درصد مردان به لحاظ جنسی تحریک کننده است و این فراتر از میزانی است که از یک عارضه یا انحراف روانی انتظار داریم.

از سوی دیگر، طی دهه های گذشته جنبش هایی اجتماعی را داریم که بر فراگیر بودن و بی زیان بودن شکلی ملایم و «داوطلبانه» از ارتباط سادومازوخیستی تاکید می کنند و با بیمارگون شمرده شدن این رفتارها مخالفت می ورزند. از دید نویسندگانی که سخنگوی این جریان هستند، رفتار خودآزارانه و دیگرآزارانه شکلی از اندرکنش جنسی صریح یا پنهان میان من و دیگری است که با تبادل لذت همره است اما داد و ستد این لذت در شبکه ای پیچیده از قدرت و سلطه تعریف می شود و با تعویق و رنج همراه است. هر چند چون هر دو طرف بر سر آن توافق دارند، امری غیراخلاقی یا زیانمند یا ناسالم قلمداد نمی شود.

در کنار این برداشت ها، دیدگاه های تجدیدنظرطلبانه ای در اردوی روانکاوان را هم داریم. مشهورترین دیدگاه در این میان به ژل دلوز تعلق دارد که در نوشتار مهمش «سردمزاجی و سنگدلی» (۱۹۶۷ میلادی) با فرض مرکزی فروید مخالفت کرد و گفت که سادیسم و مازوخیسم دو طرز رفتار به کلی متفاوت هستند که در یک فرد ظهور می یابند اما خاستگاه ها و ساز و کارهایی به کلی ناهمسان دارند.

از دید او حالت مازوخیستی بر «قرارداد» تاکید داشت و مشروط شدن لذت بر اساس قواعد منسوب به دیگری را بیان می کرد در حالی که سادیسم بر رکن «قانون» استوار بود و اعمال سلطه بر دیگری را مورد تاکید قرار می داد. از دید دلوز، مازوخیسم از اتحاد نهاد (id) و فرامن (super-ego) نشأت می گرفت و با انحلال کامل «من» همراه بود. در مقابل، سادیسم حاصل غلبه من (ego) بر نهاد و فرامن بود و من را به مرتبه قانون گذار و جایگزینی برای فرامن بر می کشید.

یکی از بحث هایی که از همان ابتدای قرن بیستم درباره سادومازوخیسم مطرح شد، ارتباط این حالت با خشونت و بی رحمی بود. در رفتارهایی که از شوهر دیوانه اعظم سر زده یا آنچه داعش در فیلم های ترسناکش باز می نمایاند، با خشونت و سنگدلی عریان روبرو هستیم اما این که پشتوانه روانشناختی این رفتارها به راستی خود/ دیگرآزاری است یا نه، جای بحث وجود دارد.

یکی از نخستین نویسندگانی که در این زمینه به طرح مسئله پرداخت، هنری هاولاک الیس بود. او در کتاب «روانشناسی جنسیت» (۱۹۳۳ میلادی) مطرح کرده است که سادومازوخیسم با سنگدلی و خشونت عادی تفاوت دارد و وضعیت روانی پیچیده و خاصی است که از بحران تولید رنج مدیریت شده و در پی دستیابی به لذت است. این خط اندیشه تا حدودی در آثار نویسندگانی مانند سارتر بازتاب یافته است که مازوخیسم را کوششی برای تثبیت نگاه دیگری بر من می دانند و از سوی دیگر سادیسم را همچون سلطه نگاه و انگاره من بر دیگری تفسیر می کنند.

از دید سارتر، خودآزاری در راستای انحلال خودآگاهی و دست کشیدن بازیگوشانه از اراده آزاد قرار می گرفت و دیگرآزاری همچون مکملی برای آن جلوه می کرد که برعکس فروکاستن دیگری بر یک شیء و مسلط شدن بر آن را هدف می گرفت.



خلاصه آن که رفتار سادومازوخیستی امری پیچیده و لایه لایه است که به سادگی نمی توان آن را به شرّ اخلاقی یا بیماری روانی فروکاست. چنین می نماید که در حالت خود/ دیگری آزارانه چندین و چند عامل با هم ترکیب شوند و طیفی متنوع از رفتارها را پدید آورند. هسته مرکزی این رفتار بی شک گره خوردن رنج دیگری با لذت من (در دیگرآزار) است که می تواند با لذت برخاسته از رنج من در اثر لذت دیگری (نزد خودآزار) گره بخورد و در این حالت یک رابطه خودآزاری – دیگرآزاری پایدار را نتیجه دهد. چنین می نماید که وضعیت دو قطبی یاد شده که افراد داوطلبانه بدان وارد می شوند و قراردادها و قواعدی برای کنش متقابل در اندرونش وضع می کنند، چندان زیانمند نباشد و رایج ترین الگو هم محسوب شود.

در کنار این هسته مرکزی که بر جفت لذت – رنج استوار شده؛ یک گوشته بزرگ و نیرومند از جنس قدرت و سلطه را هم داریم که بی شک در شکل دادن به ارتباط خود/دیگرآزارانه تعیین کننده است. یعنی چنین می نماید که در این ارتباط متغیرهای مرکزی سطح روانی (لذت و رنج) با متغیرهای مرکزی سطح اجتماعی (قدرت و سلطه) جوش بخورند و با هم ادغام شوند. به این ترتیب، کسب لذت از حضور دیگری با اعمال قدرت بر بدن دیگری هم ارز می شود و کنترل جریان لذت و رنج در بدن دیگری که در ذات خود صورتی از قدرت است، همچون صورتی پیچیده تر و اجتماعی تر، جایگزین لذت خام روانشناسانه می شود. تاکید دلوز را بر این که رابطه خود/دیگرآزارانه با زبان پیوند دارد و گفتمانی ویژه تولید می کند در همین جا می توان دریافت و تایید کرد.

به لحاظ آماری، رفتارهای خودآزارانه یا دیگرآزارانه اغلب به خاطر همین دوسویه بودن و قراردادهای دوجانبه با خشونت و درندگی زیادی همراه نیستند و ماهیتی نسبتا ملایم دارند. اما باید به این نکته نگریست که در برخی از موارد اصولا ارتباط دوسویهای در کار نیست و میل یک خودآزار است که به دیگری بی گناه و بی میل تحمیل می شود. در واقع میلی به لذت بردن از رنج دیگری، در غیاب توافق با دیگری، احتمالا هسته مرکزی شرّ اخلاقی است و همچون ترکشی از بدنه همین ارتباط سادومازوخیستی جدا می شود. یعنی میل به سلطه و خواستِ دستیابی به لذت در حضور رنج دیگری، آن گاه که با نادیده انگاشتن دیگری و بسته شدنِ نگاه خودآزار به خویشتن همراه باشد، به خشونت و درندگی میدان می دهد و شالوده رفتار ستمگرانه را بر می سازد. خوردن گوشت امری طبیعی و رایج و نه چندان زیانمند است اما وقتی این میل، به خوردن گوشت انسان زنده تغییر جهت دهد، کرداری مهیب و آدمخورانه را ایجاد می کند.

چنین می نماید که ارتباط سادومازوخیسم با خشونت و ستم چیزی از همین جنس باشد. هسته مرکزی تعادل و مهار خشونت در رفتار دیگرآزارانه همدلی و همدردی و توانایی نگریستن به دیگری و درک لذت و رنج او است. همین عامل است که دریافت لذت از رنج دیگری و بازی های پیچیده لذت و رنج میان من و دیگری را ممکن می سازد. اگر عاملی این همدردی را از میان بردارد و دیگری را از دایره نگاه من آزارگر بیرون براند، ستمی خشونت آمیز بروز می کند که نمونه اش را در ماجرای اعظم و شوهرش می بینیم.


آنچه همدردی را از میان می برد و سنگدلی را به جای آن می نشاند، می تواند عواملی متفاوت باشند. با مرور زندگینامه جنایتکاران بزرگ تاریخ که رفتار دیگرآزارانه نمایانی از خود نشان می دادند، روشن می شود که عوامل تربیتی و اختلال در رشد روانی می تواند بخشی از ماجرا باشد، اما برخلاف دیدگاه فروید، کل داستان را نمی توان به آن فروکاست.

در ماجرای آن نگهبانان و پرستاران شیطان صفتی که بیماران عقب مانده بی گناه را آزار می داده اند، انگار عاملی اجتماعی در کار بوده که حساسیت زدایی نسبت به رنج دیگری را رقم زده و ستم را به امری عادی و پذیرفتنی تبدیل کرده است. درباره شوهر اعظم این را می دانیم که به مواد مخدر معتاد بوده و چنان که از گزارش ها بر می آید، گویا با حالت پارانوئید شدیدی به خاطر مصرف شیشه دست به گریبان بوده است.

تعادل ظریف میان من و دیگری و در هم گره خوردن جریان های لذت و رنج در این دو است که ارتباط انسانی را پدید می آورد و با هم لذت بردن و با هم رنج کشیدن را ممکن می سازد. نظام اجتماعی بر مبنای نشت کردن شادمانی و آزردگی از کسی به کسی ممکن شده است و لایه های پیچیده تری از این ارتباط می توانند به وجود بیایند و هسته هایی از رنج و لذت را در بستری از لذت و رنج بپوشانند یا برویانند، بی آن که آن همدردی و همدلی بنیادین را خدشه دار کنند و ارتباط انسانی و «دیدن دیگری» را مختل کنند.

گزارش هایی که این روزها بیش از پیش فاش و عیان شنیده می شود، نشان می دهند که این تعادل ظریف به سادگی می توانند با تاثیر ماده ای روانگردان یا گفتمانی سیاست زده یا همنوایی اجتماعی نا اندیشیده در هم بشکند و سنگدلی و نابینایی نسبت به دیگری و گسسته شدن ارتباط انسانی را به دنبال داشته باشد. پیامد آن در سطوح گوناگون به قدر کافی نمایان و زشت و زننده است و به شرح و توصیف چندانی نیاز ندارد. جایی شیشه بر مغزی اثر می کند و دیوی را در خانواده اعظم پدید می آورد، در جایی دیگر شبکه ای از همکاران را در آسایشگاه افراد کم توان به دسته ای جنایتکار و شکنجه گر تبدیل می کند و در جایی دیگر به سیاست رسمی دولتی خونریز و وحشت آفرین بدل می شود. خط مشترک میان این همه، «ندیدن دیگری»، «نادیده انگاشتن رنج دیگری» و تحمیل ارتباطی آزارگرانه به دیگری است که خواهان آن نیست.


برای مشاهده مطالب بیشتر اینجا را کلیک نمایید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۰۰
heiroo com


اگر می خواهید به دوران کودکی تان بازگردید و مانند همان دوران رویایی و پر از شور و نشاط باشید پیشنهاد می کنیم با برخی روش های موثر در این زمینه آشنا شوید حس بی خیالی و زندگی به دور از استرس و اضطراب چگونه به سراغ ما خواهد آمد ؟روانشناسان چه پیشنهاداتی در این زمینه به ما میدهند .

تمام افراد در دوران کودکی به نیازهای خود بیشتر واقف هستند و خواسته های خود را صراحتا و صادقانه مطرح می کنند.
محیط پیرامون و شرایط مختلف اجتماعی سبب می شود که افراد در دوران رشد بسیاری از ویژگی ها و خصایص دوران کودکی خود را به دست فراموشی بسپارند و به جای توجه به لذت ها و زیبایی های زندگی، کام خود را با تمرکز بر  مشکلات و موضوعات بی اهمیت تلخ کنند.
آشتی با کودک درون، یعنی وجه ناپیدای وجود هر فردی که مجال ایجاد حس نشاط و سرزندگی را در آدمی به وجود می آورد فرصتی است تا فرد انرژی لازم را در طول زندگی به دست آورده و شور و نشاط لازم برای پایداری زندگی خود و سایر اعضای خانواده فراهم آورد.

“با افراد مثبت معاشرت کنید”
با دیگران حرف بزنید و نیازهایتان را صادقانه بیان کنید، توقع نداشته باشید بتوانید آنچه در فکر دیگران می‌گذرد را حدس بزنید. با اطرافیانتان دوستانه برخورد کنید زیرا با لبخند زدن روزتان را به کلی تغییر خواهید داد.
قدر دوستی‌هایتان را بدانید اما لازم نیست با همه آدم‌ها دوست باشید. با افراد مثبت نشست و برخاست کنید، کسانیکه می‌توانند سطح انرژی‌تان را بالا ببرند.

“آنچه قلبتان می گوید دنبال کنید”
 اگر چیزی هست که از آن مطمئن نیستید، سوال کنید و آنچه قلبتان می‌گوید دنبال کنید.
نقص‌های آدم‌ها و شرایط را بپذیرید. این واقعیت را قبول کنید که خودتان هم کامل نیستید.
فراموش کنید دیگران درمورد شما چه فکری می‌کنند یا از شما چه می‌خواهند. اگر می‌خواهید گریه کنید، گریه کنید. گریه کردن به معنی ضعف شما نیست.

“کنترل آب و هوا دست شما نیست”
نگذارید آب‌وهوا بر روحیه شما اثر بگذارد. کنترل آب‌وهوا دست شما نبوده، اما کنترل خودتان به دستتان است. اگر خسته هستید، استراحت کنید و بدون دلیل بی‌خوابی نکشید.
به سلامتیتان اهمیت دهید و  سالم غذا بخورید و برنامه های غذایی متنوع برای خود و خانوادتان تهیه کنید و به قضاوت دیگران درمورد جسمتان اهمیت ندهید.

“مرتب ورزش کنید”
 مرتب ورزش کنید ورزش روزانه می تواند نشاط و انرژی لازم برای طول روز را به شما هدیه دهد. به داشته هایتان توجه کنید و از آنچه که امروز دارید لذت ببرید.
با خودتان صادق باشید و به دیگران نیز دروغ نگویید، به نیازهای خانواده خود توجه کرده و به آنها محبت کنید.
 با کسی نجنگید و به عقاید دیگران احترام گذارید.

“عذرخواهی کنید”
منطقی بحث کنید و وقتی که کار اشتباهی انجام می‌دهید، عذرخواهی کنید. شهامت پذیرفتن خطاهای خود را داشته باشید و به دیگران اجازه خطا کردن بدهید و دیگران را ببخشید.
به استقبال یاد گرفتن چیزهای جدید بروید وخودتان را پنهان نکنید. باید با دنیا آشنا شوید و از محیط پیرامون و طبیعت لذت ببرید و برای خودتان هدف تعیین کنید.

“کارهایتان را اولویت بندی کنید”
 کارهایتان را اولویت‌بندی کنید. کاری را انجام دهید که به شما احساس غرور می‌دهد و احساس رضایت ایجاد می کند. از گذشته‌تان درس عبرت بگیرید اما در گذشته زندگی نکنید و از اشتباهات خود مسیر روشنی برای زندگی بسازید.
چیزهای با اهمیت را اولویت زندگی خود قرار دهید و بر اهداف مهم خود بیشتر تمرکز داشته باشید و اگر به انجام کاری علاقه ای ندارید از آن دوری کنید.

برای مشاهده مطالب بیشتر اینجا را کلیک نمایید.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۰۰
heiroo com

جوانی بهار زندگی است و لازمه بهره بردن از این فصل زیبا، برخورداری کامل از سلامت درهمه ابعاد آن است. یکی از جنبه های سلامت، سلامت روانی است. سلامت روانی بسان سلامت جسمی و بلکه برترازآن است و برای به دست آوردن و حفظ آن، باید راهبردهای بهداشتی روانی و مراقبت از روان را آموخت و به آنها پایبند بود.
روان یا روح، بخش اصلی و مانای وجود انسان است و سلامت این بخش، اصول و شاخص هایی دارد که آگاهی ازآن برای همه، به ویژه جوانان ضروری است. در این مقاله برآنیم تا با نگاهی دینی و روان شناختی، به تبیین این موضوع اساسی در زندگی جوان بپردازیم و راهبردهای حفظ از سلامت روان را به مخاطبان عرضه کنیم.


تعریف سلامت

سازمان جهانی بهداشت، سلامت را این گونه تعریف می کند: «سلامت عبارت است از حالت آسایش کامل جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی؛ نه فقط نبودن بیماری و ناتوانی.» (1) براین اساس، به شخصی سالم گفته می شود که از نظر بدنی، روانی و تعاملات اجتماعی و نیز پایبندی به مذهب و مسائل معنوی خویش، دارای ثبات و چارچوبی درست باشد.


سلامت از نگاه دین

اسلام، دینی کامل و کمال آفرین است. در این شیوه الهی که آخرین نسخه فرستاده شده برای سعادت مندی بشراست، از هیچ نیازی غفلت نشده است. دراسلام عاقبت و سلامت نه تنها یک ارزش، بلکه یک ضرورت است و حفظ سلامتی بدن و روان و مراقب ازآنها، یک واجب شرعی معرفی شده است. تن و روان هدایای الهی اند و بشرتنها امانتدار آنهاست؛ از این رو، حق آسیب رسانی به این امانت ها را ندارد.
افزون براین، سلامت در فرهنگ اسلام، یک ارزش است که با تعبیرهایی لطیف مانند برترین نعمت ها، گواراترین نصیب ها، نعمتی که قدر آن ناشناخته و از نظر دور مانده است، نعمت دنیا، نعمتی که بدون آن خیری در زندگی نیست، نعمتی که آدمی از شکر آن ناتوان است، حسنه دنیا، دارایی مخفی، ایمنی دردنیا، سرمایه زندگی و ده ها عنوان دیگر، توصیف و اهمیت آن گوشزد شده است. همچنین در قالب دعاهای مختلف به عنوان یک درخواست مهم از پروردگار مطرح و به اهل ایمان آموزش داده شده است.
امام زین العابدین (ع) در دعای بیست و سوم صحیفه سجادیه، عافیت و سلامت کامل را ازمعبود خود چنین می طلبد:
خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و تندرستی (عافیت) را لباس تنم کن و سراپای مرا به تندرستی فرو پوشان و با آن مرا امان بخش و گرامی بدار و بی نیاز گردان و تندرستی را به من صدقه ده و آن را مال من کن و همچون فرشی زیر پایم بگستران و آن مایه بیماری که درمن است به تندرستی بدل فرما و میان من و تندرستی در این جهان و آن جهان جدایی میفکن.


معیارهای سلامت روانی

سلامت روانی هنگامی وجود دارد که انسان رفتاری صحیح و متناسب با جامعه خود داشته باشد. رفتار برخاسته از اندیشه منطقی و واقع گرا، درک درست و واکنش مناسب است. ازاین رو، فرد سالم رابطه ای سالم با جامعه برقرار می کند. فرد سالم رضایت و نگرانی منطقی دارد و می تواند فشارهای زندگی راتحمل کند و برخشم، ترس و اضطراب خویش، کنترل و تسلط داشته باشد. انعطاف پذیراست و خود و دیگران را دوست دارد. به تناسب توانایی هایش از خودش توقع دارد. در زمان حال زندگی می کند.

در مقابل، فرد ناسالم، نارضایتی و نگرانی غیر واقعی از خود نشان می دهد و نمی تواند احساسات، عواطف و خشم خود را در مقابل فشارهای روانی کنترل کند. اندیشه غیرمنطقی دارد و اهل افراط و تفریط است. انعطاف پذیر نیست و ممکن است ازخود و دیگران متنفر باشد. توقعات او ازخودش به تناسب توانایی هایش نیست و بیشتر وقت ها اندیشه او با غفلت از زمان حال، در گذشته ها یا آینده موهوم سپرمی کند.

نشانه های بیمار بودن روان

1. فرار از واقعیت ها: بیشتر به صورت شرم بیش از اندازه، درخود فرو رفتن، پناه بردن به خیالات و ناتوانی در تصمیم گیری دیده می شود.
2. خودخواهی و زیاده خواهی: بیماران روانی انتظاردارند که دیگران تمام توجه، وقت و حتی ثروت خود را برای آنان صرف کنند.
3. حالت بدبینی و رفتار تهاجمی: بیماربه دیگران به شدت بدبین می شود و همه را بدخواه خود می پندارد و رفتار تهاجمی و تلافی جویانه در پیش می گیرد.
4. سرسختی و لجاجت.
5. تشویش خاطر: بیمار، بدون دلیلی مشخص، نگران و مضطرب و از وقوع اتفاقات ناگوارخیالی بیمناک است.
6. افسردگی: بیماررا به گوشه گیری و از دست دادن نشاط و امید سوق می دهد.
7. تغییر حالات و رفتار: با احساس بیماری های خیالی و شکایت از درد و رنج بیماری همراه است.

راه های پیشگیری:

1. توجه به ارزش انسان

باورجایگاه ممتازانسان در نظام آفرینش و دانستن ارزش خود و داشتن اعتماد به نفس، به افراد کمک می کند که زندگی خود را به پوچی و انحراف، اعتیاد و... هدر ندهند. امام علی(ع) می فرماید: «کسی که برای خودش احترام قائل باشد، خویشتن را با گناه آلوده نمی سازد.» (1) ایشان در نقطه مقابل می فرماید: «من هانت علیه نفسه فلا تأمن شره(2) و فلاترج خیره»(3) آن که برای خود ارزشی قائل نیست، از بدی هایش در امان نباش و امید خیرازاو را نداشته باش».
درنگاه روان شناختی نیز یکی از پایه های اساسی بیماری روانی و به دنبال آن ناهنجاری های رفتاری، عزت نفس پایین و داشتن تصویر بد از خود است. افرادی که به دلایل گوناگون مثل آلودگی به گناه، هم نشینی با دوستان ناباب، دوری از مسائل معنوی، وجود دشواری ها در مسیرتربیت و.. دچار این مشکل می شوند، آماده ابتلا به هرانحراف و پیدایش هرگونه ناهنجاری هستند.


2. توکل

معنای درست توکل این است که ما در مقام بندگی، تلاش خود را به کارگیریم و غایت امور را به دست خداوند ببینیم. این روحیه، مایه توانمندی روانی و استقامت و امید است.

امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید: «هرکس برخدا توکل کند، سختی ها بر وی آسان شود و اسباب برای او فراهم گردند و در جایگاه راحت و وسعت و کرامت قرار می گیرد».(4)
در میان روان شناسان نیز سخن از اعتماد به نفس معنوی است. آنها این موضوع را چنین تبیین می کنند: «اعتماد به نفس معنوی، یعنی باورفرد به کائنات و ایمان به نتیجه مثبت زندگی. این نوع اعتماد به نفس، مهم ترین نوع اعتماد است.» (5)همچنین انسان دین باورو متکی به خداوند، از احساس تنهایی رنج نمی برد و در تمام بحران های زندگی، بن بست نمی شناسد. او موظف است تمام تلاش خود را برای زندگی بهترانجام دهد و نتیجه گرفتن را بر عهده خدای حکیمی بگذارد که بر قدرت او تکیه زده است. (6)

3. تلقین رضایت به خود 

رضایت انسان از آنچه خداوند بر او پسندیده، و رضایت خداوند از انسان، اوج نیک بختی و به تعبیرقرآن «فلاح» است. این رضایت، نه تنها موجب توقف در رشد و ارتقا نیست، بلکه احساس لذت خوشبختی و پیشرفت به دور از هرگونه تشویش و نگرانی را در پی دارد. در این صورت است که انسان چیزی را که مایه دوری او از رضای خدا شود، نمی طلبد. رسول خدا(ص) می فرماید: وقتی پیش تو آن اندازه که تو را کفایت کند موجود است، به دنبال بیش ازآن مرو که سبب طغیان تو می شود. (7)

4. مثبت نگری

یکی ازموانع سلامت روحی، منفی بافی و ندیدن جنبه های مثبت زندگی است. برخی به جنبه های منفی، بیش ازآنچه سزاوار است، اهمیت می دهند و در مقابل، برای امور مثبت کمترین ارزش را قائل می شوند. جمله های زیرجلوه های از این خصلت است: «هرگز نمی توانم از پس این مشکل برآیم»؛ «نمی توانم این شرایط را تحمل کنم»؛ «با این ظاهری که من دارم کسی مرا جدی نمی گیرد»؛ «کسی ازاینکه با من باشد لذت نمی برد، برای اینکه بیش از اندازه خجالتی هستم».

این گروه، کارها و ویژگی های مثبت خود را دست کم می گیرند؛ به بیان دیگر از پشت فیلترمنفی به مسائل نگاه می کنند. این روحیه، سبب فراموشی نعمت ها وبه دنبال آن، ناسپاسی می شود و سلامت روان فرد را به مخاطره می اندازد. چند راهکار در حل این مشکل، مؤثراست:
الف) تجربه های مثبت پیشین را به یاد آورید.
امام صادق(ع) می فرماید: «هیچ خیری نیست دربنده ای که از گرفتاری خود شکایت می کند و حال آنکه در گذشته هزاران نعمت داشته و هزاران راحتی در آینده به او خواهد رسید» (8)
امروزه در روان شناسی مثبت گرا نیز از تکنیک «نعمت شماری»، به عنوان یک فن درمان بهره می گیرند.
ب) پاداش تحمل را، به خود یاد آوری کنید.
پیامبر خدا(ص) در این باره می فرماید:«اگرآنچه را برای شما ذخیره شده می شناختید، برآنچه از شما گرفته شده غمگین نمی شدید».(9)

5. امید به فردایی بهتر

انسان، با امید زنده است. امید، نیروی حرکت آفرین و زداینده نگرانی هاست که باید همواره آن را دردل، زنده نگه داشت. امید مایه رحمت است. (10)

امام صادق(ع) دراین باره می فرماید: «ناامید نباش که ناامیدی کفراست. شاید خداوند تو را به زودی بی نیازکند». (11)

6. قناعت و انتظارات منطقی

قناعت سرمایه ای است که با وجود آن، انسان از زیاده خواهی و طلب دست نیافتنی ها رهایی می یابد.

پیامبراگرم(ص) فرمود: «ای فرزند آدم! هنگامی که صبح کردی درحالی که تن تو سالم و خاطرت آسوده است و هزینه روز خود را داری، دیگر غم مخور». (12)

به تعبیر زیبای صائب:

آسودگی به گنج قناعت نشستن است

سیربهشت در گرو چشم بستن است(13)

 

7.کنترل خشم و پرهیزازاندوه

غم که نیمی از پیری است، با ایجاد تغییراتی در وضعیت بدن، سلامت جسم و روان را به طورتهدید می کند.

اهل ایمان آموخته اند که خدا همواره با آنهاست. آموزه های دین، آنان را به مهربانی با دیگران و زدودن غم از دل ها تشویق کرده اینکه برای همه سلامت بخواهند تا خود نیزازاین فضای آکنده از محبت بهره مند شوند. میانه روی در کارها، مهربانی با خانواده، رسیدگی به بندگان خدا به ویژه دلجویی از یتیمان و گرامی داشتن آنان، پیشی گرفتن در محبت به دیگران، فضایی در جامعه به وجود می آورد که در آن فضا زدودن اندوه از یکدیگر، معمول و رایج خواهد بود.
به گفته روان شناسان، افسردگی، میزان فعالیت را کاهش می دهد. زمانی که افسرده ایم، گرایش ما به این است که تحرک کمتری در اطراف داشته باشیم. دراین زمان، وقت زیادی را فقط صرف نشستن و خیره شدن به یک نقطه می کنیم. معمولاً خسته و خواب آلوده ایم. واکنشمان به دنیای خارج نیز کاهش می یابد گویا حواس ما ازکارافتاده اجتماعی دست برمی داریم. به ظاهرخود بی اعتنا می شویم و هیچ چیز توجه ما را جلب نمی کند. تنها بر روی مسائل و مشکلات خود درنگ می کنیم. به خاطر می آوریم که درگذشته از کارهای خود نتایج بهتری می گرفتیم و تلاش بیشتری می کردیم، ولی حالا متفاوت به نظر می آییم. از نظر مالی، حتی هنگامی که نشانه ای در دست نیست، خود را در معرض تهدید و خطر می بینیم. درچنین شرایطی با این روش ها می توانیم به بهبودی خود کمک کنیم:
الف) تمام تلاش خود را به کار بریم تا از نظر سلامت جسمی در وضع خوبی باشیم. ما اغلب به خاطر نداشتن فعالیت و تلاش نکردن، دچارخستگی می شویم، بنابراین، باید به یک نوع فعالیت جسمی شدید یا ورزش سخت روی آوریم و کاری متفاوت با فعالیت های معمول خود انجام دهیم لازم است آنچه از اراده مان به جا مانده است تجهیز و خود را به یک فعالیت سخت فیزیکی وادارکنیم.
ب) تنها نمانیم و هرکاری می کنیم همراه دیگران انجام دهیم.
ج) بیرون برویم و به زندگی خود تنوع دهیم.
د) وقتی افسرده ایم، اطرافیان را به نزد خود دعوت کنیم و محبت بیشتری از آنها بخواهیم برای زندگی اجتماعی خود ارزش قائل شویم و با دوستان خوبمان ارتباط برقرار کنیم.
هـ) آرمان ها و هدف های خود را شناسایی و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی کنیم. مثل برنامه ریزی برای ادامه تحصیل، به دست آوردن موقعیت های اجتماعی خوب، برنامه ریزی برای تعطیلات.
و) کنترل خشم و پرخاشگری هم ضروری است. افراد پرخاشگر سعی می کنند نیازها و خواسته های خود را از راه تسلط، توهین و تحقیردیگران برآورده کنند. پرخاشگری، نشان می دهد که فقط به فکرخود هستیم.
می توانیم به جای پرخش، ازشیوه های جایگزین آن، مانند مهارت قاطعیت، ابراز وجود و نیزتکنیک جرئت ورزی استفاده کنیم. همچنین برای کنترل احساسات خود، تمرین کنیم و نظرمان را بدون توهین به دیگران اعلام داریم.

8.تفریح و شوخ طبعی

در یک برنامه ریزی منطقی برای زندگی، تفریح سالم، ورزش، سیرو سیاحت، گفت و گوهای فرح بخش با افراد نیک سیرت، خواب کافی و به موقع، شوخی های کنترل شده که از آزردگی دیگران و آلودگی به گناه دور باشد، جایگاه مهمی دارد و درحقیقت اینها به انسان کمک می کند که با نشاط و شادابی، وظایف خود را درزندگی انجام دهد و در برابر تهاجم عوامل ناخوشایند و فشارهای روانی، مقاومت موفق و آسانی داشته باشد. پیامبرگرامی اسلام فرمود: «دل ها را ساعت به ساعت استراحت دهید».(14)

شوخ طبعی، شکننده کبر و غروراست و انسان را ازخشکی و جدیت بیش از اندازه، خارج می کند و به او قدرت می دهد که فشارهای روحی و آثار درونی خودخوری (تنش درون ریز) را بیرون بریزد که این کار در رویارویی با استرس ها بسیار مفید است.

برای مشاهده مطالب بیشتر اینجا را کلیک نمایید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۱۰
heiroo com